برای من انگار قسمتی از انسانی ـت موقع تولد درست بارگزاری نشده یا شاید اینکه یه ضربه به سرم خورده و اون وقتی ک باید اون قسمت از اطلاعات درست پردازش نمی شه. نمی گم ک آزارم می ده، در واقع. مسئله همینه. شکست خوردن عادیه، افسرده شدن عادیه. خیانت دیدن عادیه، حتا خیانت کردنم عادیه. اینکه معشوقـت ازت سرد شه. عادیه. اینکه هیشکی نباشی هم عادیه. چیزی ک عادی نیست نوع واکنش به این سبک از اتفاقاته. واکنشی ک من دارم، چیزی شبیه به اینه ک گور بابات. خطاب به مثلا اون مردابی ک داره منو می بلعه می گم. می گم گورِ بابات و ِ لقت، می خوای منو بکشی پایین و مجبورم کنی ک برا جونم به دنیا التماس کنم؟ برای اینکه دوباره حس خوبی داشته باشم التماست کنم؟ نه، من می گم کس ننت و می ذارم منو بکشی تو خودت و خواهی دید، ک مقاومت نخواهم کرد.

 

 


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها